کد مطلب:122443 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

عامل مسمومیت امام حسن
معاویه می كوشید قبل از مرگش برای یزید بیعت بگیرد؛ چرا كه بخوبی می دانست بعد از مرگ او كسی با یزید سگباز شرابخوار بیعت نخواهد كرد.

از طرفی عمل بیعت با مشكلاتی روبه رو بود و می بایست آن مشكلات از سر راه برداشته می شد. از جمله موانع این بود كه امثال عبدالرحمان بن خالد بن ولید و سعد بن ابی وقاص در زمان عمر كاندیدای خلافت بودند. ولی تنها وحشت جدی معاویه از امام حسن (ع) بود كه پیمان صلح را محفوظ داشته بود. در صلحنامه صریحا آمده بود كه معاویه حق جانشین كردن كسی را ندارد. از طرفی نفوذ معنوی امام روزبه روز در تزاید بود، تا جایی كه برخی از شیعیان امام وارد مجلس معاویه می شدند و به وی فحش می دادند و حقوق خود را نیز می گرفتند ولی معاویه منفعلانه سكوت می كرد و صلاح خود را در سكوت می دید. تاریخ، پرخاش و سخنرانیهای تند عدی بن حاتم و قیس بن سعد را در مجلس معاویه ضبط كرده. چه ها ماند كه نگفته باشند!

معاویه به وسیله ی پزشك مخصوص خود، آثال یهودی، عبدالرحمان بن خالد را مسموم كرد [1] و سعد بن ابی وقاص را نیز با سم به قتل رسانید. [2] .

معاویه كه عمده هراس و وحشتش از امام حسن (ع) بود، به وسیله ی همسر امام یعنی جعده دختر اشعث، حضرت را مسموم كرد و قبلا به جعده وعده داده بود كه اگر امام حسن (ع) را مسموم كنی تو را به عقد پسرم یزید درخواهم آورد و صد هزار درهم نقد نیز همراه نامه برای جعده فرستاد.

در آن زمان فرماندار مدینه سعید بن عاص بود. اما مروان بن حكم تلاش فراوان داشت تا شهادت امام حسن (ع) به دست او باشد تا بدین وسیله حاكم مدینه شود و برای این هدف پسرش عبدالملك را به شام فرستاد.

به هر حال واسطه ی میان شام و مدینه عبدالملك بن مروان و واسطه ی میان جعده و مروان كنیز عبدالله بن عمر بود كه به خانه ی امام مجتبی (ع) رفت و آمد داشت.

سرانجام آن نامه و پول و وعده ای كه بعدا معاویه به آن وفا نكرد، كار خود را كرد و جعده



[ صفحه 142]



بعد از دریافت نامه قصرهای سلطنتی شام را با خانه های ساده ی مدینه سنجید و دلش پرپر زد. در آن روز بسیار گرم امام روزه بود. جعده افطار وی را حاضر كرد و سم را كه در شیر ریخته بود پیش آن حضرت آورد. امام - سلام الله علیه - كمی میل فرمود و دردی شدید وجودش را فراگرفت و به جعده فرمود: ای دشمن خدا! مرا كشتی؛ خدا تو را بكشد! به خدا سوگند مثل مرا پیدا نخواهی كرد.

امام چهل روز بستری شد. سرانجام طبیبی كه معالج حضرتش بود و هر روز امام را معاینه می كرد گفت: زهر روده هایش را پاره پاره كرده است. [3] حاكم مدینه جریان را به شام گزارش داد و معاویه تأكید كرد كه در صورت امكان حوادث روزانه را برای من بنویس و او به دستور معاویه عمل می كرد تا آنكه شهادت امام را اعلان نمود و معاویه مسرور شد و خود و یارانش به سجده ی شكر افتادند. [4] .


[1] الغدير، ج 10، ص 233.

[2] مقاتل الطالبيين، ص 29.

[3] الغدير، ج 11، ص 8.

[4] الامامة و السياسة، ج 1، ص 175.